وبگو | آموزش منوی کشویی با ul li و css


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

تاریخ : یک شنبه 27 بهمن 1398
بازدید : 950
نویسنده : محمدعلی میرزایی

روز اول رمضان

1- آتش گرفتن مسجد پیامبر (ص)

در سال 654 (ه ق) مسجد پیامبر (ص) و حجرات آن دچار احتراق شد که سقف و دیوارها فرو ریخت.

 

2- جنگ تبوک (فاضحه - ذوالعسرة)

تبوک مکانی بین حِجر و شام است و دارای حصن و چشمه ایست که لشکر اسلام تا آنجا آمدند ، علت جنگ این بود که کاروانی از شام برای تجارت به مدینه آمدند به مردم مدینه اطلاع دادند که سلطان روم لشکر آماده کرده و قصد دارد به مدینه حمله کند لذا پیامبر (ص) در سال نهم هجرت لشکر فراهم نمود و به بعضی از منافقین اجازه داد که در مدینه بمانند و آنها تصمیم گرفتند اگر سفر پیامبر طول کشید یا در تبوک شکست خورد خانه آن حضرت را غارت کنند و عیال و خانواده اش را از مدینه بیرون نمایند چون پیامبر از مکنون آنها آگهی یافت علی را به جای خود در مدینه گذاشت تا منافقان نتوانند کاری بکنند لذا حضرت علی (ع) در جنگ تبوک شرکت نکرد.

پیامبر با لشکر به تبوک وارد شده تا با لشکر روم جنگ کنند ولی دیدند این خبر دروغ است بالاخره لشکر اسلام به مدینه بازگشتند و در مراجعت قصه اصحاب عقبه رخ داد ، بعضی این قضیه را در مراجعت از حجة الوداع نوشته اند که جمعی از منافقین می خواستند در عقبه شتر پیامبر را رَم دهند و آن حضرت را بکشند ، جبرئیل پیامبر را از این قضیه با خبر کرد چون به عقبه رسیدند دستور داد کسی قبل از آن حضرت به عقبه بالا نرود و خود پیامبر به عقبه رفت دید منافقین نقاب زده اند تا شناخته نشوند ، حضرت صدا زد و اما منافقین روی برگرداندند ، پیامبر (ص) به حذیفه فرمود شناختی ؟ عرض کرد نشناختم ،حضرت نامهای آنها را فرمود و سفارش نمود که با کسی نگوید لذا حُذیفه در میان صحابه به سناختن منافقین ممتاز بود و در شأن او می گفتند صاحب السّرّ الذی لا یَعلمه غیرُه ، و این جنگ را فاضحه نیز گویند و لشکر را جیش العسرة نامیدند.

ناگفته نماند در مراجعت از تبوک دستور داد مسجد ضرار را که منافقین در مقابل مسجد قبا ساخته بودند خراب کردند و آتش زدند که در شانزدهم ربیع توضیح داده شده.

 

3- وفات ابوعلی سینا

وفات ارسطوی اسلام حکیم اوائل قرن پنجم هجرت فیلسوف نامدار ابو علی سینا (427 یا 428 ه ق) . نام این بزرگوار حسین پسر عبدالله بن سینای بخاری و کنیه اش بوعلی و ملقّب به شیخ الرئیس در سال 373 ه ق در بخارا متولد شد و پس از تحصیل علوم مختلفه یک استاد گرانمایه و از رجال علمی گردید بطوریکه می گفت وقتی که عمر من به 14 سالگی رسید درباره خودم فکر نمودم که چیزی از علوم باقی نمانده که من آنرا نیاموخته باشم.

حکایت شده که از مطالعه و نوشتن فراغت حاصل نمی کرد و اندکی از شب را می خوابید و هرگاه در مسئله ای دچار تردید می شد وضو می گرفت و متوجه مسجد جامع شهر می گردید دو رکعت با خشوع نماز می خواند و دعا و استغاثه می نمود تا شبهه برطرف می گردید.

شیخ در اواخر عمر به قولنج مبتلا شد ، بعد از آن قرحه ای در روده پدید آمد که خود معالجه می نمود ولی قرحه بزرگتر می شد دستور داد معجونی درست کنند ، غلامی هنگام ترکیب معجون افیون مخلوط کرد و به ابن سینا داد حالش وخیم گشت معالجات مؤثر نیفتاد ، تمام غلامان خود را آزاد کرد و اموال خویش را بین فقرا تقسیم نمود و با تلاوت قرآن و استغفار در روز اول ماه مبارک رمضان دار دنیا را وداع کرد و در شهر همدان ایران به خاک سپرده شد.

مدت عمر با برکتش 54 یا 55 سال بود و دارای تألیف قیّمه است که تقریباً به 94 کتاب می رسد از جمله کتاب «قانون» که در شانزده سالگی تصنیف کرده و «شفا» و «اشارات» از تألیفات اوست.

مرحوم سید نورالله مرعشی در مجالس المؤمنین نوشته که ابو علی سینا شیعه بوده و این اشعار را به او نسبت داده:

بر صفحه چهره ها خط لم یزلی     معکوس نوشته است نام دو علی

یک لام و دو عین با دو یای معکوس    از حاجب و انف و عین با خطّ جلی

 

تا باده عشق در گلو ریخته اند     و اندر پی عشق عاشق انگیخته اند

در جان و روان بوعلی مهر علی     چون شیر و شکر بهم بر آمیخته اند

 http://eslamdl.loxblog.com

4- غزوه طائف در سال 8 هجرت.

 

5- هلاکت مروان بن حَکَم چهارمین خلیفه از بنی امیه در شام 65 ه ق در 81 سالگی.

پدر مروان ، حَکَم بن ابی العاص بن امیّة بن عبدالشمس بن عبدالمناف بود که پیامبر اسلام او را لعن کرد و فرمود وای بر امت من از شخصی که در صُلب این مرد است ، بعد از هلاکت یزید بن معاویه ، عاتکه زوجه یزید بن معاویه و مادر خالد بن یزید با مروان ازدواج کرد ، مروان خواست به مصر برود اسلحه خالد را عاریه گرفت و بعد از مراجعت ، خالد اسلحه خود را خواست ، مروان نداد خالد اصرار کرد مروان متغیّر شد گفت «یابنَ رَطبةِ اِلاست» که کنایه از این بود که پدرت مفعول است یعنی ای پسر مرد بدکار. خالد گریه کنان نزد مادرش عاتکه آمد و قضیّه را گفت ، عاتکه جواب داد عصه نخور مروان دومین بار این سخن را به تو نخواهد گفت ، مروان داخل خانه شد وقتی که خوابید عاتکه امر کرد کنیزان فرشی روی صورت او انداختند و او را خفه کردند ولی در بعضی تواریخ آمده که عاتکه بالشی بر دهان مروان گذاشت و بر روی آن نشست تا مروان هلاک شد.

نگرشی کوتاه به زندگانی حَکَم و مروان:

حَکَم در جاهلیت همسایه رسول خدا در مکه بود و حضرت را اذیت می کرد وقتی پیامبر به مدینه هجرت فرمود حَکَم بعنوان جاسوس به مدینه رفت و در آنجا جاسوسی می کرد و تقلید پیامبر را می آورد و کار جاسوسی را به جایی رساند که پشت در خانه حضرت می ایستاد و گوش می داد و هر چه می شنید به دشمنان گزارش می کرد و پول می گرفت چون رسول خدا متوجه شد که کار جسارت را به این حد رسانده دستور تبعید حَکَم را صادر فرمود ، فرمان پیامبر (ص) بفوریت به مرحله اجرا در آمد و حَکَم با فرزندان و عیالش به طائف تبعید و از مدینه اخراج شدند و «طرید» لقب گرفت.

حَکَم در زمان ابوبکر و عمَر تا سال 23 قمری در طائف زندگی می کرد و عموی عثمان بود وقتی عثمان به خلافت رسید حَکَم را به مدینه برگردانید و مروان نیز با آنها بود ، عثمان مخالفت دستور پیامبر را نمود و مروان با دلی پر از بغض و عداوت نسبت به اسلام و خاندان پیامبر به مدینه برگشت و صاحب منصب و دبیر عثمان شد و کینه دیرینه خود را درباره اولاد پیامبر به کار بست.

در تاریخ آمده وقتی مروان به دنیا آمد نزد پیامبر آوردند حضرت فرمود «هو الوزغ بن الوزغ الملعون بن الملعون » یعنی او مردیست پست و پسر مرد پست و ملعون پسر مرد ملعون.

در زمان عثمان دبیر او شد و این پست به او اجازه داد در عثمان نفوذ کند و به هر کاری وادار نماید از جمله کتک زدن عمار ، تبعید ابوذر ، کتک زدن به ابن مسعود تا اینکه به فتق مبتلا گردید.

در زمان علی (ع) از بیعت سرپیچی کرد و به سراغ طلحه و زبیر و عایشه رفت و آنها را بر علیه علی (ع) تحریک نمود.

در زمان امام حسن (ع) مروان حضرت را نزد معاویه مسخره می کرد و توهین می نمود که امام حسن (ع) او را لعن فرمود.

در زمان امام حسین (ع) در مدینه حضرت را اصرار نمود با یزید بیعت کند و امام قبول نکرد.

در زمان امام سجاد (ع) در واقعه حرّه از مدینه خارج شد و خود را به مسلم خونریز رسانید و در حمله به مدینه راهنمایی کرد و قتل و غارت به پا شد.

بعد از معاویه بن یزید با سعی و کوشش عبیدالله بن زیاد به حکومت رسید و در شام مستقر گردید و چهارمین خلیفه ازبنی امیه شد و ما درباره فتنه جویی و فتنه انگیزی این مرد پست کوتاه سخن گفتیم ، طالبین تفصیل به کتب دیگر مراجعه نمایند.




:: موضوعات مرتبط: رمضان , ,
:: برچسب‌ها: رویدادهای ماههای قمری , رویدادهای ماه رمضان , روزشمار ماههای قمری , روزشمار ماه رمضان ,

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


با نظرات خود، ما را در پیشرفت وبلاگ یاری کنید








RSS

Powered By
loxblog.Com